زندگی 24
من دیگه قاطی کردم هفته چندم بارداری هستم ، الان دیگه بیشتر حواسم به لگد زدناته جوجو پسره نازم ، جدیدا خیلی بیشتر از قبل دلم برات ضعف میره ، اصلا چی میشد ما ادمام مثه مرغا میتونستیم 21 روزه شکل قشنگ جوجه هامونو ببینیم ؛ اخه دیگه نمیتونم صبر کنم ، دلم میخواد زودتر ببینمت ! همش قیافتو تو ذهنم تصور میکنم ؛ در مورد اینکه شبیه کی خواهی بود به حسین حرف میزنم ، اونم همش میگه « مرتضی » . دیشب مثله اینکه تو شکمم رفته بودی شهربازی ، کلی داشتی حال میکردی و ورجه وورجه دیروز عصر با مامانی رفتیم دکتر ، وای که نمیدونی مامانی چقدر ذوق دیدنتو دارن ؛همش قربون صدقه ات میره منم دعواش میکنم میگم نمیخوام قربونش بری ، میخوام که همتونو با هم داشته باشم...
نویسنده :
فافا
11:29